۱۳۹۴ خرداد ۲۰, چهارشنبه

یَک شَعر نسبتا ً ضدانقلابی!



شَعری که در پایین آمده، بَه دو زبان آلمانی وَ انگلیسی سروده شده (سه سطر اول به آلمانی، سه سطر آخر به انگلیسی).

اگر مایلید شَعری را که در پایین آمده بفهمید، می توانید به لغت نامه های معتبر اینترنتی یا چاپی و همچنین به دائره المعارف هایی چون "ویکی پدیا"ی آلمانی و انگلیسی در اینترنت مراجعه کنید.


وَ اما شَعر ضد انقلابیَ ما:

Wenn “Wut-Bürger“
zu Mut-Bürgern
werden…

. . .





Oh my God! . . .

. . . Oh my gosh,
am I so posh?!


مارچ 2015

.

۱۳۹۴ خرداد ۴, دوشنبه

"مولتی – کولتی" – خنده (یا حتی لبخندی از آن نوع)



در عصری که بَرخی ها بَه آن
می گویند
"نئوگلوبالیزاسیون"

. . . (حالا تعداد آن بَرخی ها
بَرایَ ما مهم نیست!) . . .
. . . (وَ حتی تعداد خود "ما" هم
بَرایَ "ما" مهم نیست!)

. . . همه چیز در همه جایَ دنیا
بَسیار خطرناک شده است،
حتی یک لبخند،
چه برسد به یَک خنده!
حتی یک گوز،
چه برسد بَه یَک شیشکیَ "ناقابل"!

بَرای همین هم هست که
بَرخی ها ادعا می کنند پزشکیَ "مُدرن"
وحشت-ناک رو بَه فنا دارد ...
وَ نه فقط گریه،
بلکه حتی خنده
می تواند به روح وَ روانَ اشخاصَ شخیص
صدماتی جبران ناپذیر وارد کند،
وَ حتی می تواند بنا بَه دلایلَ کاملا ً
"فیزیکی" وَ "فیزیولوژیکی"
منجر بَه مرگ شود!





"نتیجه یَ اخلاقی از این کشفیاتَ "قابلَ نوبل" که توسط شخصَ شخیصَ شاعَر برایَ اولین بار در تاریخَ بشر" . . .

. . .  پارازیتَ یَک گوساله در حینَ اهدایَ جایزه ی نوبلَ دوگانه یَ (یا بَه زبانَ "پُست مُدرن": میکسَ) پزشکی و شاعَری (یا بَه زبانَ افرادَ بَسیار شخیص: "جایزه ی نوبلَ موجودیت یافته در حینَ آمیزشَ پزشکی و شاعَری") بَه شاعَر:
"بعله، وَ حتی میتوان گفت: در طول ده سال اخیر، که البته در این هم باید بَسیار شک نمود!" . . .
ı
ı
ı
متاسفانه بَعد از عرعر آن شخصَ گوساله مراسم "نوبل" بَه هم ریخت و باعث شد آن شاعَر نتواند حتی یَک جایزه یَ ناقابل دریافت بنمایَد ‒ ‒  وَ این باعث شد همان شب چند ژورنالیست که هنوز از اشخاصَ گوساله نمی ترسیدند، در چندین نشریه یَ محلی که هنوز نیم-چه "خایه"ای برایشان باقی مانده بود، در ستونی در صفحاتَ آخرِ نشریه شان، لابلایَ مطالبَ دیگر وَ بَسیار پنهان از چشم، سخنانی را که آن شخصَ شخیص قصد داشت در مراسمَ "نوبل" عرض بفرماید، عرض بفرمایند:
"نتیجه ی اخلاقی از این کشفیاتَ "قابلَ نوبل" که توسط شخصَ شخیصَ شاعَر برایَ اولین بار در تاریخَ بشر ... کشف شده است:

Fairplay
نه تنها چیز بَسیار خوبی می باشد،
بلکه حتی بَسیار لازم
وَ حتی
بَسیار سالم می باشد!"


نعره یَ یَک شخص گوساله در اعماقَ رختخوابش، در حینَ خواندنَ آن خبر کوتاه که همین یَک ثانیه پیش ذکر شده بود:
"مرتیکه یَ عوضیَ جاکشَ دیوث ...، البته که این فقط نظر شخصَ شخیصَ (. . .) . . . [. . .] . . . شما . . . م. ی. ب. ا. ش. د! (- - - . . . - - -) . . .  فوت! (خطاب بَه شَمع کنار رختخواب وَ یا صدایَ پَس دادن آخرین پُک بَه سیگار)
ı
ı
ı
نتیجه یَ "غیر اخلاقی" وَ بَسیار بی ادبانه وَ بَسیار بی تربیتانه وَ بَسیار احمقانه یَ یَک احمقَ به تمام معنی از این همه [...] - - - (...) - - - [- - -] ... [- - -] ... (...) :

البته
Fairplay
بَسیار
فوت
وَ
فن
لازم دارد
وَ
کار
هر
[...] ... [...] ... [...] ... (...) ...
نیست!


صدایَ شخصی که اکنون، پَس از این همه قلم-پراکنی، دیگر مهم نیست کدام گوساله ای باشد:
"بابات حالش خوب می باشد؟!"
ı
ı
ı 
        صدایَ یَک شخصَ گوساله یَ دیگر که معلوم نیست چگونه با جفتک، مجددا ً به شَعر شخصَ شخیصَ شاعَر پشگل-پراکنی نمود:
"حالا این نوشته چه ربطی به گلوبالیزاسیون داشت؟!"
.
.
.


فوریه 2015


لغت نامه:

مولتی – کولتی
multi-kulti
به زبانِ آلمانی مخفف
multikulturell
است و معنای آن "چندفرهنگی" ست. مثلا به ترانه یا قطعه ای موزیک گفته می شود که تاثیرگرفته از موسیقی چند منطقه ی گوناگون دنیا باشد. و یا به جامعه ای که ترکیب جمعیت آن را افرادی از فرهنگها و کشورهای گوناگون دنیا تشکیل دهند، مثل آمریکا یا فرانسه. البته خیلی ها معتقدند که آلمان هم با توجه به تعداد خارجی ها و "خارجی تبار"هایی که در آن زندگی می کنند، مدتهاست که تبدیل به جامعه ای "چندفرهنگی" شده است.

"نئوگلوبالیزاسیون"
اگر چنین کلمه ای موجود باشد (که حتما هست و برخی ها از آن استفاده می کنند)، ترکیبی ست از گلوبالیزاسیون و "نئو". گلوبالیزاسیون یعنی "جهانی شدن"، که این خودش معانی گوناگون دارد و قابل تفسیر می باشد. مثلا در مورد اینکه از کی چنین پروسه ای شروع شده، توافق وجود ندارد. "نئو" هم یعنی جدید. در واقع "نئوگلوبالیزاسیون" یعنی چیزی در مایه های "جهانی شدن با ابزارهایی جدید و در ابعادی جدید" (به دلیل تغییر شرایط همه ی نقاط دنیا).

نوبل
در این شَعر منظور از نوبل، "جایزه ی نوبل" بوده، که مخترعی سوئدی به نام "آلفرد نوبل" آن را پایه گذاری کرده.
واژه ی "نوبل" که در زبان انگلیسی آن را
noble
می نویسند، و در زبانِ آلمانی و سوئدی
nobel
صفتی ست به معنای "اشرافی"، که در رابطه با افراد یا خصوصیاتی به کار می رود که دارای شباهت به "خصوصیاتِ اشرافی" باشند.
حالا اینکه آیا "اَشراف" به شَرَف هم ربط پیدا میکند یا نه، من نمیدانم.

میکس
یعنی مخلوط یا ترکیب چند چیز با یکدیگر.

.